جایزه ادبی فرانسوی «سولیگمن» علیه نژادپرستی به فاتیما بسناسی – لانکو نویسنده فرانسوی – الجزایری تبار اهدا شد.
به گزارش رادیو فرانس کولتور ، فاتیما بسناسی – لانکو نویسنده فرانسوی – الجزایری تبار برای تالیف کتاب «دختر هارکی» انتشارات آتلیه شایسته دریافت جایزه ادبی ضدنژادپرستی «سولیگمن» شناخته شد.
این جایزه به همراه جایزه نقدی 12000 یورو از سوی موریس کنه رئیس آکادمی پاریس و با حضور برنار دلانوی شهردار پاریس به فاتیما بسناسی – لانکو اهدا شد.
جایزه ادبی «سولیگمن» در سال 2004 توسط فرانسواز سولیگمن به یاد همسرش فرانسوا – ژرار سولیگمن ایجاد شد.این زن و شوهر از اعضای گروه مقاومت فرانسه در زمان اشغال این کشور توسط نازی ها بوده و سپس برای استقلال الجزایر از استعمار فرانسه مبارزه کرده بودند.
این جایزه هر سال به یک اثر فرانسه زبان که علیه نژادپرستی و عدم تسامح تالیف شده یا شد ، اهدا می شود.
برگرفته از جام جم .
در روز 28 اکتبر سال 1955، تنها فرزند ذکور و دومین فرزند از سه فرزند" ویلیام هنری گیتس" و "ماری گیتس" در بیمارستان سوئدی شهر سیاتل به دنیا آمد.
اگر میخواهید در جریان بیوگرافی کامل بیل گیتس قرار بگیرید، خواندن بیوگرافی ایشان را به شما توصیه میکنم. لینکهای دانلود یکی از جذابترین کتابهایی که تا به حال درباره گیتس نوشته شده در پایین قرار دارد. این کتاب وقایع زندگی گیتس را تا سال 1996 دربرمیگیرد و شامل رخدادها و حوادثی از زندگی خصوصی ، عادات و تلاشهای گیتس است که با اطمینان میتوانم بگویم تا به حال در نشریات و سایتهای IT کمتر دیدهاید. کتاب نوشته استیفن مانز و پل اندروز است. استیفن مانز بیش از ده سال در زمینه صنعت رایانه و نرمافزار قلم زده است. علاوه بر ویراستاری مجلههای pc ، pc computing و pc source ، سرمقالههای متعددی نیز برای آنها نوشته است. پل اندروز گزارشگر روزنامه"سیاتل تایمز" فعالیتش در زمینه فنآوری نوین است و ضمن تحت پوشش داشتن شرکت مایکروسافت ، هر هفته یک سرمقاله در ارتباط با صنعت رایانهسازی و نرمافزار مینویسد.
قسمت هفتم
این مطلب بر گرفته از سایت یک پزشک می باشد .
و مطلب دوم اینکه نخستین دوره کاردانی ادبیات کودک و نوجوان در ایران ایجاد شد .برای اطلاع از جزئیات این خبر می تونید اینجا رو بخونید .
علی اکبر اشعری مشاور فرهنگی رییس جمهور و رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی شد | |
محمود احمدی نژاد رییس جمهور در حکمی علی اکبر اشعری را به عنوان مشاور فرهنگی رییس جمهور و رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد |
حسن انوشه برای همکاری در تدوین دانشنامه آریانا به افغانستان دعوت شده است و در آینده نزدیک به آن کشور سفر خواهد کرد.
سرپرست دانشنامه ادب فارسی گفت : بنیادی در افغانستان تاسیس شده است که تصمیم دارد دانشنامه 6 جلدی آریانا را با ویرایش جدید ، تجدید چاپ کند. وی افزود: این دانشنامه که تنهاترین دانشنامه دوره معاصر تاریخ افغانستان است و 50 سال قدمت دارد ، با مشکلات بسیاری روبه روست.
مثلا نصف این کتاب یعنی 3 جلد اول فقط به حرف الف اختصاص دارد و جلد ششم که کم حجم ترین مجلد این مجموعه محسوب می شود به حرف ص تا ی می پردازد. وی سپس به پیشینه دانشنامه نویسی در افغانستان اشاره کرد و گفت : پیشینه دانشنامه نویسی در افغانستان جدا از پیشینه دانشنامه نویسی در ایران نیست.
افغان ها و ایرانیان از گذشته تا اواسط پادشاهی ناصرالدین شاه ، ملت واحدی بودند. بنابراین سرگذشت یکسانی داشته اند و هرچه در زمینه دانشنامه نویسی نوشته شده ، متعلق به 2 ملت است.
انوشه با بیان این که یک جلد از دانشنامه ادب فارسی به افغانستان اختصاص دارد ، به فارس گفت : من از ابتدا نسبت به افغانستان توجه ویژه ای داشتم و زمان طالبان نیز که دسترسی به منابع تقریبا غیرممکن بود ، با تلاش بسیاری در زمینه ادبیات افغانستان پژوهش های گسترده ای انجام دادم. اکنون نیز بسیار علاقه مندم به فرهنگ و سنت افغانستان کمک کنم زیرا خدمت به افغانستان ، خدمت به ایران است.
حوزه پرچالش نشر کتاب در ایران آنقدر مساله دارد که با احتساب مسائل روزانه که به آن تحمیل می شود ، درگیر کوهی از مشکلات است که شمار زیادی خودخواسته و برخی دیگر ، برخواسته از شرایط جامعه بوده است. درونگرایی و سر به گریبان فرو بردن ناشران ایرانی از یکسو و فرار از تلاش جمعی برای رسیدن به اعتبار جهانی از سوی دیگر ، جنبه خودخواسته مشکلات این قشر را نمایان کرده است و این در کنار مشکلاتی چون توسعه کمی برای رسیدن به توسعه کیفی به عنوان مسائل برخواسته از شرایط جامعه ، نشر ما را همواره در حال در جا زدن و حتی گاهی عقبگرد نشان داده است.افزایش شمار ناشران که حالا مورد انتقاد برخی از فعالان این حوزه قرار گرفته اند ازجمله مسائل برخواسته از شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی ماست.در شرایطی که همه مسوولان به فکر توسعه کمی برای رسیدن به سطحی بودند که بتوان از دل آن توسعه کیفی را بیرون کشید، نزدیک به 8هزار پروانه برای کسانی صادر شد که قرار بود در کنار همه مسائل اقتصادی نشر، به آن به عنوان یک حوزه مهم ملی و بین المللی بنگرند. اما حالا چیزی که قرار بود نعمت باشد، نقمت شده و بلاساز. در این شرایط همه سرمایه های دولتی صرف کسانی می شود که به همه چیز فکر می کنند، جز نشر کتاب.ناشران حرفه ای که تغییر مسیر یارانه های دولتی به سمت مصرف کننده را چاره ساز مشکل امروز می دانند، از بی سابقه بودن هجوم مردم برای گرفتن امتیاز نشر انگشت حیرت به دهان می برند. بهائالدین خرمشاهی به خبرگزاری مهر گفته است : وقتی در جامعه ما تنها چند هزار خواننده کتاب داریم ، وجود بیش از 8هزار ناشر پدیده ای متناقض جلوه می نماید. او که مدیر نشر فرزان نیز هست ، علاقه نداشتن مردم به مطالعه کتاب و همچنین تمایل گسترده برای چاپ کتاب را از دیگر نشانه های این تناقض عنوان کرده است.مدیر نشر پیام آزادی نیز وجود این تعداد ناشر را در دنیا بی سابقه دانسته است.محمدرضا جاسبی با مقایسه ناشران ایرانی و امریکایی از منظر میزان فعالیت گفته است : ناشران امریکایی سالانه 10هزار عنوان کتاب منتشر می کنند در حالی که براساس محاسبات وزارت ارشاد ، ما فقط 56ناشر حرفه ای داریم که بیش از یکصد عنوان کتاب در سال تولید می کنند. یک ناشر شهرستانی هم تمرکز ناشران کشور در تهران را عامل این مشکل دانسته و گفته است : در تهران چند هزار ناشر وجود دارد در حالی که در بسیاری از شهرستان ها یا اصلا ناشری وجود ندارد و یا به یک ناشر بسنده کرده اند. اگرچه نظر بسیاری دیگر از ناشران حرفه ای کشور نیز گفته های ناشران حاضر را تایید می کند، اما ساختار اجرایی دولتی این موانع را باعث شده است و در شرایط حاضر شاید لازم باشد تا بسیاری از دستورالعمل ها ، آیین نامه ها و حتی قوانین این حوزه مورد بازنگری دقیق قرار گیرد. شاید شرایط امروز جامعه ما برای توسعه کمی دیگر حرفی نداشته باشد و توجه کیفی به مسائلی چون نشر حرفه ای و تولید کتاب برای جهان و منطقه اولویتی اساسی تر باشد. (نویسنده : غلامرضا معصومی )
لینک :
«ما در حال حاضر 1600 کتابخانه داریم ، در حالی که باید 14هزار تای دیگر هم داشته باشیم.»این جمله که برابتدای این نوشتار نقش بسته ، روز یک شهریور 1384 بر لبهای کسی نشست که حالا بر صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زده است. حالا بیش از هر چیز به فکر ترکیب مدیران وزارتخانه ای است که قرار است 4 سال سکان هدایت آن را در دست بگیرد ؛ وزارتخانه ای که باید مهمترین مرکز تصمیم گیری برای حوزه فرهنگ باشد و فصل غایب کتاب توسعه را با ترسیم سیمای فرهنگ بنویسد. نمی دانم صفارهرندی وقتی این جمله را بر زبان آورد و بعد به کمبودها و فقر ساختاری در حوزه فرهنگ اشاره کرد و گریزی زد به تئاتر شهرستان ها، به رمان نویسی که در آن به جوانان صاحب قلم کم توجهی می شود و به...کتاب توسعه ایران را ورق زده بود یا نه ، کتابی که اگر چه در قفسه هیچ کتابخانه ای وجود ندارد و یافت نمی شود، اما فصلهای آن را رفتار مدیران اجرایی جمهوری اسلامی ایران نوشته است ؛ کتابی شفاهی و غریب ، مثل «شهرهای نامرئی» ایتالو کالوینو که دیده نمی شوند در جغرافیای واقعی اما خوانده می شوند و شکل می گیرند در معماری کلماتی که پیچ و تاب می خورند تا مناره ای در شهری و خاطره ای قد بکشد. کتاب توسعه ایران اگر چه نامرئی است ، اما فصلهایی دارد که ترتیب و توالی این فصلها را نگاه مدیران اجرایی کشور رقم زده است و عملکردشان بخشهای آن را ترسیم کرده است. با این حال ، این کتاب از وجود یک فصل بی نصیب مانده است ، اگر بخواهد باز هم بی نصیب بماند، ابعاد فاجعه آنقدر پر رنگ می شود که دیگر بیلان ها و آمارهایی که از برپایی جشنها و جشنواره ها و همایش ها و ارقام چاپ و اجرای نمایش و ساخت فیلم حکایت می کنند، هیچ دردی را دوا نمی کند. هیچ دردی را ؛ چرا که فاجعه وقتی در کمین است با بیلان و اعداد و ارقام ظهورش به تعویق می افتد، اما وقتی رخ نمود و از کمین بیرون آمد، آن وقت همه چیز در گردابش غرق می شود، حتی آمارهایی که گاه می تواند، گوش فلک را کر کند. در تمام این سالهایی که از عمر جمهوری اسلامی ایران گذشته است اگر چه ماهیت انقلابی که این نظام را در ایران بر پا ساخت فرهنگی بود برای توسعه فرهنگ مختصاتی تعریف نشده است ، یا اگر شده ، رفتار مدیران به آن شکلی نبوده که این مختصات در کنار هم قرار بگیرند و فصلی شوند در کتابی که حالا نامرئی است. همیشه اولویت توسعه با بخشهای دیگری بوده است و در حالی که ما به توسعه بخشی فکر کرده ایم ، از تهاجم فرهنگی غولها ساخته ایم و برایش چنگ و دندان نشان داده ایم بی آن که برای فرهنگ خود، برای بالیدنش ، قد کشیدنش و... به فکر راهی و چاره ای باشیم. حالا اگر صحبت از بحران در برخی از حوزه های فرهنگی می شود و اگر سخن از قهر مردم با سینما، تئاتر، شعر و حتی مطبوعات به میان می آید، شاید این مساله بیش از هر چیز ناشی از بی توجهی هایی باشد که به این بخش روا شده است. هنوز با گذشت تمام این سالها ایران است و یک مجموعه تئاتری به نام تئاترشهر، ایران است و یک تالار وحدت ، ایران است و یک موزه هنرهای معاصر که دست بر قضا تمام این اماکن فرهنگی هم در شهری به نام تهران که پایتخت است گرد آمده اند تا در شهرستان های ما فقر زیرساختی حوزه فرهنگ نفس جوانها را به لبهایشان برساند ؛ جوانانی که به دنبال کتاب هستند، اما کتابخانه کوچک و محقر شهرشان برایشان کالای جدیدی در چنته ندارد. جوانانی که شبها خواب اجرای تئاتر و نوشتن درام می بینند و روزها رویاهایشان را در کوچه پس کوچه هایی که سر رسیدن به سالن تئاتری را ندارند، با هم قسمت می کنند. کسی نمی داند وزیری که حالا بر صندلی وزارت تکیه زده برای آینده چه نقشه هایی کشیده و می خواهد با چه مکانیسمی هدایت حوزه فرهنگ را برعهده بگیرد ؛ اما خیلی ها که از دور دستی بر آتش دارند و پیگیر اتفاقات این حوزه هستند، دو معضل مهم را در این عرصه تشخیص داده اند. اول: ضعف ساختاری و کمبود امکاناتی که اصلا متناسب با نیاز فعلی جامعه نیست. دوم: ساز و کار حاکم برعرصه فرهنگ و هنر، از نوع نظارت ، گرفته تا راهکارهای تولید و نگاه ها معطوف به جامعه و مخاطب و حتی سازوکار و تعریف نهادهای مدنی حوزه فرهنگ و هنر. (در این بین هم گاه فصل کمبود کاغذی ، چیزی از راه می رسد و همان نفس در سینه مانده را محبوس می سازد، آنقدر که رفتن به کما برای پیکری نیمه جان و کم رمق راحت تر می شود از بقا). و این دو معضل ریشه در بی توجهی به فرهنگ دارد، به فصل توسعه ، فرهنگی که جایش در کتاب توسعه ایران خالی است ، کتابی که اگر چه نامرئی است اما حضورش حس می شود. این فصل باید نوشته شود در پناه نگاهی کلان نگر که ترسیم آینده و افقی روشن برایش مهمتر است از ارائه آمار و بیلان. حرف های صفار هرندی ، وزیر جدید ارشاد نشان می دهد که نگاه او معطوف به حل مشکلات زیرساختی در حوزه فرهنگ و هنر است. باید دید این نگاه از آزمون عمل چگونه بیرون می آید.
ویکیپدیا دانشنامهای مبتنی بر وب و با محتویات آزاد است که با همکاری افراد داوطلب نوشته میشود. این دانشنامه حدوداً متشکل از ۲۰۰ زبان مستقل دنیا است که حدود ۱۰۰ تای آنها فعال هستند و توسط بنیاد ناسودبر ویکیمدیا پشتیبانی میشوند. ورودیهای آن طبق ورودیهای سالنامهها، فرهنگهای جغرافیایی و رخدادهای روز هستند. هدف آن آفرینش و انتشار جهانی یک دانشنامهی آزاد به تمامی زبانهای زنده دنیاست. ویکیپدیا با روزانه ۶۰ میلیون کلیک (روی پیوندهایش) جزو پرمخاطبترین سایتهای مرجع دنیا به حساب میآید.
ویکیپدیا تقریبا دارای ۳/۲ میلیون مقاله است که بیش از ۷۰۰٫۰۰۰ عدد از آنها به زبان انگلیسی، بیش از ۲۵۰٫۰۰۰ عدد به زبان آلمانی، بیش از ۱۵۰٫۰۰۰ عدد به زبان فرانسوی و بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ عدد به هر کدام از زبانهای ژاپنی و سوئدی تعلق دارند. این دانشنامه در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۷۹ به صورت مکملی برای دانشنامهی تخصصی نوپدیا نوشته شد. این دانشنامه با رشد روزافزون خود توانست بذر چندین پروژهی خواهر دیگری همچون ویکیواژه، ویکینسک و ویکیگزارش را بپاشد. هر داوطلب میتواند مقالههای آن را با سبک ویکی اضافه یا ویرایش کند. و این به آن معنا است که دیگری نیز میتواند همان مقالهها را تغییر دهد. داوطلبان ویکیپدیا بر سیاست "دیدگاه بی طرفانه" تأکید میکنند. طبق این سیاست دیدگاههایی که توسط شخصیتهای برجسته یا ادبی ارائه شدهاند بدون هیچ تلاشی برای تایید آنها به طور خلاصه بیان میشوند. به دلیل طبیعت باز این دانشنامه تخریب و عدم صحت مطالب از مشکلات همیشگی آن بوده است.
وضعیت ویکیپدیا به عنوان یک مرجع همیشه مورد اختلاف بوده است. گاه آن را به خاطر توزیع رایگان، خاصیت قابل ویرایش بودن و گستردگی عناوین ستودهاند و گاه آن را هنگام مقایسه با دانشنامههای سنتی به خاطر عدم اطمینان و اعتبار، جانبداریهای یکسویه و نقص بعضی از عناوین مورد انتقاد قرار دادهاند. مقالههای آن را در رسانههای جمعی و مراکز علمی نقل کردهاند. مقالههای آن تحت مجوز حق تالیف آزاد گنو قابل دسترسی هستند. نسخه زبان آلمانی ویکیپدیا بوسیله دیسکهای فشرده توزیع شده و نسخههای دیگر آن روی سایتهای دیگر به صورت Fork یا mirror قرار داده شدهاند.