یادداشتهای یک اطلاع رسان

وب نوشت های زهره نیکخواه دانشجوی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی درباره کتابداری و اطلاع رسانی

یادداشتهای یک اطلاع رسان

وب نوشت های زهره نیکخواه دانشجوی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی درباره کتابداری و اطلاع رسانی

جوایز کتابداری

هر ساله جایزه های مختلفی به مناسبتهای مختلف به افرادی داده میشه چند روز پیش که مشغول تماشای یکی از این برنامه های اهدای جایزه از طریق تلویزیون بودم این سوال برام پیش  اومد که آیا در کتابداری هم چنین جوایزی هست ؟ می دونستم که جوایز مختلفی در حوزه کتاب و نشر کتاب به بهترین کتابها یا پرفروش ترین و ...داده میشه ولی اینکه جایزه ای برای کتابداران برتر و خلاق و کتابدارانی که یه نو آوری در این زمینه داشته باشند وجود دارد یا نه ؟ این که تو ایران چنین جایزه ای نباشه اصلا دور از انتظار نبود ولی برای اینکه بدونم در سطح جهان چنین جایزه ای وجود داره یا نه به دانشنامه کتابداری خانم پوری سلطانی مراجعه کردم چند تا جایزه بین المللی کتاب و جایزه بهترین کتاب سال و... بود والبته چندین جایزه ویژه ی کتابداران هم بود .

یکی از اونا جایزه استر پی یرسی هست که توسط بخش خدمات فنی و مرجع انجمن کتابداران آمریکا از سال ۱۹۶۸ پی ریزی شده و سالانه به یک کتابدار جوان که بزرگترین خدمت را در زمینه خدمات فنی به جامعه کتابداری کرده باشد تعلق می گیرد .

جایزه رانگاناتان از طرف کمیته تحقیقات رده بندی فید به افتخار رانگاناتان کتابدار، فیلسوف و ریاضیدان دوسال یکبار به کسانی داده می شود که شرکت قابل ملاحظه ای در مورد رده بندی داشته اند .

جایزه کمبل تقدیر و مدال افتخاری که انجمن کتابداران آمریکا به کسانی که که همکاری فوق العاده در خدمات کتابخانه ای نابینایان انجام داده اند اهدا می کند

وچند تا جایزه دیگه مثل جایزه مارگارت مان و جایزه ملویل دیویی و... هست . کاش در کشور خودمون هم از این جوایز داشتیم تا هم کتابداران برای ارایه طرحهای نو خلاق تشویق بشن و هم کتابداری جایگاه خودش رو در ایران پیدا کنه ....

در ضمن اگر علاقمند به شرکت در یک پژوهش و نظرسنجی در مورد وبلاگهای ایرانی هستید به اینجا مراجعه کنید .

منابع تحقیق

سلام

هفته ی پیش در کلاس کنفرانسی با موضوع  : وبلاگ و نقش آن در کتابداری و اطلاع رسانی برای درس تکنولوژی اطلاعات ارائه کردم که بنا به درخواست استاد محترم و همکلاسیها منابعی رو که برای این درس استفاده کردم اینجا میزارم که همه بتونن استفاده کنند .

برخی کارکردهای آموزشی و پژوهشی وبلاگها

وبلاگ و نخستین جشنواره  دانشجویان وبلاگ نویس ایران

وبلاگهای کتابخانه ها

چگونه می توان از وبلاگها در  خدمات کتابداری و اطلاع رسانی استفاده کرد ؟

آشنایی با برخی وبلاگهای کتابداری

وبلاگ کتابداری

وبلاگ دکتر یونس شکرخواه

یک سوال ...

چند روز پیش برای انجام یک تحقیق کلاسی رفته بودم کتابخانه دانشکده ،یک اتفاقی افتاد که برام خیلی جای سوال بود البته این اتفاق به دفعات و در کتابخونه های مختلف برام اتفاق افتاده بود ولی این بار تصمیم گرفتم اینجا مطرحش کنم تا در موردش بحث کنیم و شما هم نظرات و یا حتی برخوردهای مشابهی رو که داشتین اینجا مطرح کنین ....قضیه اینه که وقتی از خانم کتابدار مسوول اون بخش سوالی پرسیدم ایشون بدون اینکه اصلا سرشو بلند کنه بعد ازیه مدت انتظار من با لحنی خشک و جدی جوابم رو طوری دادن که احساس کردم سوالم خیلی بیجا و پیش پا افتاده بوده .جالب قضیه اینجاست که تا اونجایی که من اطلاع دارم تحصیلات این خانم (البته اینکه من میگم خانم کتابدار سوئ تفاهم پیش نیاد که فقط خانمها اینطورین ،این اتفاق به دفعات در مورد آقایون کتابدار هم برای من اتفاق افتاده )کارشناس ارشد کتابداری هستن و حتما به دفعات واحدهای مربوط به درس مرجع و بالاخص مصاحبه مرجع و اهمیت اون رو در دوره های مختلف کارشناسی و کارشناسی ارشد گذروندن ...من نمی دونم پس این همه تکنیک مصاحبه مرجع که ساعتها سر کلاسهای دانشگاه در موردشون حرف می زنیم در عمل چه جایگاهی در رشته ما دارند ...پس مهارتهای کلامی و غیر کلامی مصاحبه مرجع کجا به درد می خورن !برخورد چشمها و حالت چهره و لحن صدا و خوددداری از تشخیص زود هنگام و.. جاشون کجاس ؟ و....                           

در پست قبلی دوست خوبم بنفشه جان کتابی در مورد ریشه یابی مثل های ایرانی خواسته بودن که من یه سایتی رو در این مورد پیدا کردم که هرچند تعداد ضرب المثلها محدوده ولی به نظر من مفیده ..بنفشه جان انشاالله که بدردت بخوره البته اگه به یه کتابخونه مراجعه کنی فکر کنم به راحتی می تونی مطلب مورد نظرت رو پیداکنی. 

خانه کتابدار

شورای کتاب کودک

امروز وقتی در سایت شورای کتاب کودک با عنوان خانه کتابدار روبرو شدم در حالی که قبلا هم چند باری این سایت رو دیده بودم ولی متوجهش نشده بودم . خانه کتابدار کودک و نوجوان و ترویج خواندن وابسته به شورای کتاب کودک هست که از اهداف اون:

1. ایجاد زمینه های علاقمند کردن کودکان، نوجوانان، والدین و مربیان به مطالعه؛
2. تربیت کتابدار و تقویت نیروی کاردان برای اشاعه فرهنگ کتابخوانی؛
3. ایجاد کتابخانه مرجع و مرکز اطلاع رسانی برای ترویج خواندن؛

۴. و...

البته در اینجا توضیحات کاملی درباره اهداف و وظایفش هست که اگه علاقمند باشین می تونین به طور کامل مطالعه اش کنین .                                                                                       

در ضمن اونایی که می خوان برای اولین همایش سراسری دانشجویی کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی ایران که ۲۱ اردیبهشت ماه ۸۵  در اصفهان برگزار میشه مقاله بفرستن زودتر بجنبن که فقط تا آخر همین ماه فرصت دارن !

بهره برداری از نرم افزار جامع کتابخانه ملی ایران

نگاهی به تحولات کتاب و نشر در دوره محمد خاتمی

اینم وبلاگ مردی با عبای شکلاتی ( وبلاگ آقای خاتمی) .

 

روایت فرشته ساری از سقوط هواپیمای C-130

 

c130

فرشته ساری ، شاعر و نویسنده حادثه سقوط هواپیمای C-130 در روز پانزدهم آذر را در قالب داستانی مکتوب کرد.
آخرین داستان مجموعه جدید ساری ، با عنوان 15 آذر ، داستانی رئالیستی است که روایتی از آلودگی هوای تهران و سقوط هواپیما را ارائه می کند.

یه مطلب جالب هم در مورد سنت شکنی یک زن عربستانی در نوشتن یک کتاب هست که می تونین از اینجا بخونیدش .

 اینم چند تا لینک از چند تا کتاب :

شازده کوچولو (کتابی که اگر هزار بار دیگه بخونمش بازم سیر نمی شم ) 
مرگ فروشنده

 

 

معرفی مجموعه داستان

 

زن فرودگاه فرانکفورت

« زن فرودگاه فرانکفورت» مجموعه ی 14 داستان از خانم منیرو روانی پور است که چاپ نخست آن در پاییز 1380 توسط نشر قصه منتشر شده است. ناکامی, شکست, سر خوردگی و حرمان  درون مایه اصلی اغلب داستان های این مجموعه است. شاخص ترین  شخصیت های این داستان ها, رهنوردانی از پای افتاده اند که در نیمه راه تحقق روًیاها و آرمان هایشان از پیشرفت بازمانده اند و در باتلاق نومیدی و دلزدگی, تنها و بی پناه, مذبوحانه دست و پا می زنند.شخصیت های اصلی اغلب داستان های این مجموعه اند. راوی داستان « کافه چی» , پیتر کاشانی در داستان « ماریا»,  مو قرمزه در داستان « زن فرودگاه فرانکفورت», کیان در داستان « فروپاشی», شاعر روزنامه فروش در داستان« دریاچه» , مرد اخراجی بیکار در  داستان « میو», از این گونه  واماندگان دلخسته و سرخورده اند.

  راوی داستان « کافه چی» زنی است که روًیاهای شیرینش برای زندگی مشترک سرشار از بهروزی با مرد محبوبش, در همان آغاز راه, ناکامانه به کابوسی تلخ تبدیل شده, عشق روشنش در یکنواختی کسالت بار روزمرگی و تکرار, چرک مرده و کدر شده, و در زندگی آشفته و در هم ریخته ی خالی از عشق وامید, به کافه چی حقیر و کلفتی پست تبدیل شده, با دست هایی زمخت شده از شستن و سابیدن  دائمی, با روحی کنفت شده و محقر, با جانی که طراوت جوانی و زنانگی اش را در بیهوده  تلف کردن لحظه ها از دست داده است. شب ها کابوس های ترسناک می بیند و وحشت زده از خواب می پرد, با خودش حرف می زند, از همه چیز و همه کس منزجر و دلزده است: از مردش, از خودش , از زندگی اش, و احساس می کند بازنده ی بزرگ بازی پر از تقلب و دغلبازی زندگی است.  تنهایی و بی کسی, آدم های داستان های « زن فرودگاه فرانکفورت» را آزار می دهد و از درون می کاهد.همه از تنهایی رنج می برند و کسی را ندارند که به او پناه ببرند و در پناهش به آرامش و آسودگی خاطر برسند.« پیتر کاشانی», راهنما و همراه راوی در داستان « ماریا» , یکی از این  آدم های منزوی و تنهاست, و  به درختی می ماند از ریشه قطع شده و پا در هوا, بی هویت و بی پناهگاه. او که برای فراموش کردن هویت واقعی خویش, اسمش را عوض کرده و به جای « حمید»,  نام عاریه ای « پیتر» را برگزیده, به عبث می پندارد که با عوض کردن اسم خودش و عزیزانش می تواند هویت حقیقی خویش را فراموش کند و برای خود هویتی تازه بیافریند. شاعر روزنامه فروش در  داستان « دریاچه» و کیان در داستان « فروپاشی» سرنوشتی مشابه هم دارند.هر دو از  خانواده های خود جدا شده و تک افتاده اند, و روًیاهای هر دو به کابوس تبدیل شده است. مو قرمزه در داستان « زن فرودگاه فرانکفورت» نیز زنی است شکست خورده و طعم تلخ حرمان و ناکامی کشیده, که همسرش را از دست داده و پس از سالها آوارگی و دربدری و تحمل مشقات و ناملایمات بسیار, اینک دلزده و بی حوصله و خسته با پسر جوانش, کرامت, تنها مانده و درگیر مشکلات حل ناشدنی و گره های کور زندگی نابسامان خویش است. فضای خاکستری رنگ کدر, خفقان آور, وهم انگیز و کابوس گون از جلوه های چشمگیر داستان های این مجموعه است. این فضا به ویژه در داستان های « کشتی شکستگان» , « گل های ماگنولیا» ,  « دلدادگان نامی ندارند» , « در غربت» و « میو» بیشتر جلب توجه می کند و جو حاکم بر این داستان ها را می سازد. کابوس در خواب و بیداری یک دم آدم ها را رها نمی کند و مثل  خرچنگ بر ذهن و جانشان چنگ انداخته و دارد خفه شان می کند. هراس ها, دلهره ها و دغدغه های نویسندگان و روشنفکرانی که بر لبه پرتگاه مرگ و زندگی راه می روند, و گرفتار تنگنا های دشوار زیستن اند و هر دم در معرض خطر سقوط و نابودی جسمی و روحی, در  داستان های « زن فرودگاه فرانکفورت» , « میو» و « کشتی شکستگان» از این مجموعه با هنرمندی و زیبایی تصویر شده است. زن های اغلب داستان های این مجموعه سرنوشتی تیره و بختی سیاه دارند و جز رنج بردن و زجر کشیدن از زندگی بهره ای نصیبشان نشده است. موقرمزه در داستان « زن فرودگاه فرانکفورت»  برای نجات دادن زندگی خود و پسرش سختی های بسیار و طاقت فرسا کشیده و عذاب های فراوان متحمل شده و از دوزخ ها و برزخ های شکنجه بار گذشته است. او که در نیمه ی راه مشقت بار مبارزه برای زیستن, همسرش را نیز از دست داده , از داغ تسکین ناپذیر این حرمان و ناکامی باید تا آخر عمر بسوزد وعذاب بکشد.  ماریا در داستان « ماریا» با هزار امید و آرزو به دیدار مرد محبوبش , حمید , می آید تا همراه او به عشق و خوش بختی برسد, اما حیرت زده  می بیند که مرد محبوبش کاملا عوض شده و چنان همه چیزش, حتی اسمش تغییر کرده که دیگر قابل شناختن نیست. راوی داستان « کافه چی»,  زن چروکیده و درد کشیده ی داستان « سه زن» با رحمی که در اثر کار زیاد و شاق,  از بطنش بیرون زده و میان پاهایش لق لق می خورد, بیمار جوان و زیبای  اتاق 404, در داستان « گل های ماگنولیا» با آن لکه های سیاه گسترش یابنده و فراگیر  لعنتی روی پوست سفیدش, خانم گلستانی در داستان « کشتی شکستگانِ»,مضطر و بیچاره, نشسته بر کنار جسد شوهرش, در آن سرداب سیاه , غرق در بوی نم و پوسیدگی ,ـ  همگی در سرنوشت شوم و نکبت بار شریک و همراه یکدیگرند. بوی  سرگیجه آور مرگ و تیره روزی  از اغلب داستان های این مجموعه به مشام می رسد و  بیشتر تابلوهای ترسیم شده در آن, دارای پس زمینه ای تیره و کدرند, و در میان چنین پس زمینه ای, فضاهای سرد و سربی رنگ داستان ها, آن ها را دارای اثری قوی و به یاد ماندنی کرده است. داستان های مجموعه  داستان « زن فرودگاه فرانکفورت» از نظر سبک و فرم و زاویه ی دید گوناگون و متنوعند و حتی در برخی از داستان ها , در طول یک داستان, در هم آمیزش سبک ها و فرم های گوناگون دیده می شود. از رئالیسم تا سوررئالیسم, و از عینی گرایی تا ذهنی گرایی را در این داستان ها در کنار هم می توان دید. برخی از داستان ها خاطره آمیزند و  در آن ها خاطرات سفرهای نویسنده به آلمان یا خاطرات شرکتش در مراسم تدفین یک نویسنده مرور شده اند, اما در همین داستان ها نیز می توان تلفیق خاطره ها با کابوس ها و وهم ها را که به زیبایی در هم سرشته اند, دید. نکته ی چشمگیر برخی از داستان ها, قوی تر بودن نسبی شروع داستان ها نسبت به پایان آن ها است و به نظر می رسد که  صعود پرشتاب و پر تکاپوی نویسنده در آغاز داستان به سوی اوج, چنان تند و نفس بر بوده  که برای  حرکت هماهنگ و یکنواخت تا انتها کفایت نکرده و پایان داستان ها به قدرت آغاز نیست. این حالت به خصوص در داستان های « گل های ماگنولیا» , « دلدادگان نامی ندارند», « میو» , « کافه چی» و « ماریا» دیده می شود. تصاویر زنده و قوی گاهی سوررئالیستی و گاهی اکسپرسیونیستی , و زبان جاندار و موجاگین داستان ها که گاه پر افت و خیز می نماید, از ویژگی های چشمگیر داستان های این مجموعه است.

 

انتشار یک پژوهش ایرانی درباره عروسک آمریکایی «باربی

 

«باربی» عنوان کتابی است که به کوشش و قلم اکبر مظفری، تألیف یافته و به زیور چاپ آراسته شده است. این کتاب در قطع پالتویی و در 180 صفحه، دارای 24 صفحه رنگی با بیش از 60 تصویر از «باربی» و عروسک‌های دیگر و تصاویری مرتبط با موضوعات مطرح شده در کتاب است.
مجموعه کتاب «باربی» از منظرهای مختلف قابل ملاحظه است که به چند مورد آن میتوان به ترتیب زیر اشاره کرد:
1. این مجموعه پژوهشی، موضوعی را دنبال می‌کند که قبلا درباره آن تحقیق منسجمی به صورت کتاب صورت نگرفته است.
2. موضوعات پرداخته شده در آن مجموعا جدید و مستند می‌باشد.
3. این کتاب تا حدودی توانسته است پرده از روی تأثیرات مخرب فرهنگی و تربیتی «باربی» کنار زند.
4. حداقل تأثیری که این مجموعه می‌تواند بر خوانندگان خود بگذارد، این است که آنان را در خرید لوازم باربی برای فرزندانشان دچار تردید و احتیاط نماید.
5. هرچند بخش کوتاهی از کتاب به عروسک‌های دارا و سارا اختصاص یافته است، اما توانسته است در اندازه خود از عهده ادای دین عروسک‌های ملی برآید.
فهرست موضوعات کتاب «باربی» بدین شرح است:
مقدمه، بازی، اسباب بازی، عروسک، عروسک باربی، قصه عروسک باربی، باربی، اسب تروا، باربی و زیبایی: 1. زیبایی چهره 2. زیبایی اندام، زیبایی لباس، باربی و عشق، باربی و معنویت، باربی و آزادی، باربی و غربگرایی، باربی و مصرفگرایی، باربی و اخلاق جنسی، باربی و عروسک‌های ملی، قصه دارا و سارا، منابع و مآخذ، تصاویر.

وبگردی

 

حاصل وبگردی من چندتا لینک از چند تا کتاب :

سنگی بر گوری ( جلال آل احمد )

شاهنامه ی فردوسی

سکوتهای خدا

موقعیت زن ایرانی (آوتیس سلطانزاده)

بیگانه (آلبر کامو)

دروغ بزرگ (حادثه ی یازده سپتامبر)

روی ماه خدا را ببوس

کتابداری و ارزش حرفه ای آن

و ۸۴ کتاب کودک به زبان فارسی در این آدرس هست که می تونین مراجعه کنین و ببینین !

 

آتش سوزی در یکی از کتابخانه های دانشگاه تهران

 

سلام خدمت همه ی دوستان ..دیشب از طریق اخبار مطلع شدم که در کتابخانه دانشگاه تهران آتش سوزی رخ داده و خساراتی هم به بار آورده... چطور در دانشگاه تهران که یکی از دانشگاههای مادر در ایران هست و کتابها و اسناد تاریخی مهم و باارزشی در اون نگهداری میشه باید چنین اتفاقاتی بیافته..؟ در حالی که در تمام دنیا استانداردهای تعریف شده و خیلی مطمئن برای جلوگیری از چنین حوادث ناخوشایندی در کتابخانه ها و مراکز اسناد وجود دارد . چند صد سال پیش مغول به ایران حمله کرده و کتابسوزی کرده قرن هاست داریم در موردش حرف می زنیم و انتقاد می کنیم و حالا خودمون با سهل انگاریمون یه کاری می کنیم که کم از کار مغول ها و تاتارها نیست . شاید این یک زنگ خطر جدی برای مسوولین باشه تا پیش بینی های لازم رو برای جلوگیری از چنین حوادثی داشته باشن  چرا که در کشور ما تا حادثه ای رخ نده قضیه رو جدی نمی گیرن ! انشا الله که دیگه هیچوقت شاهد چنین حادثه هایی نباشیم . به قول خواهرم  اینهم جشن هفته ی کتاب و کتابخوانی برای شما کتابداران !

 جزئیات حادثه را از طریق لینکهای زیر ببینید:   

کتابهای مرجع در آتش سوختند

فقدان حفاظت عامل آتش سوزی در دانشگاه تهران

گزارش تصویری این حادثه

 

کتاب و کتابدار

 

                                              librarian

سلام خدمت همه ی دوستان ...امروز روز کتاب و کتابداری هست و من این روز را به همه ی دوستان کتابدار تبریک میگم و امیدوارم این رشته روزی جایگاه واقعی خودش رو در جامعه ی ما پیدا کنه هر چند که این کار یکی از رسالتهای بزرگ خود ما کتابداران هست که جایگاه و اهمیت این حرفه رو به سایرین بشناسونیم ......مطلب دیگه اینکه خوشحالم که تونستم این وبلاگ رو یک بار دیگه جمع و جور کنم آخه بلاگ اسکای بعد از مدتها انتظار تغییرات اساسی در خودش ایجاد کرد که جای تشکر فراوان از مدیران این سرویس وبلاگ دارد و ارزش چند روز سر درگمی رو داشت انشاالله تا چند روز دیگه قالب رو درست می کنم و لینک دوستان رو هم اضافه می کنم . راست اگه نظری در مورد قالب و مطالب این وبلاگ دارین خوشحال میشم با من در میون بذارید ...